چند ساعت مانده بود به اذان صبح طبق معمول بلند شده بود برای تجدید وضو هوا خیلی سرد بود از اتاق بیرون رفته بود آنجا خورده بود زمین و دیگر نتوانسته بود بلند شود. چند ساعت بعد که آقا را پیدا کرده بودند دیده بودند در حالی که بدنش از سرما خشک شده همان طور که روی زمین افتاده دارد ذکرهایش را می گوید.
گفته بودند خب چرا صدا نکردید؟
گفته بود خب؛نخواستم اذیت بشوید!
***
کارهای شخصی اش را به هیچ وجه به کسی نمی گفت. مثلأ می آمد پایین می دید که دندان هایش را جا گذاشته، برمی گشت بالا دندان ها را برمی داشت. یا دنبال عصایش که می خواست بگردد به هیچ کس نمی گفت.
مشاهده پست مشابه : دانلود رایگان نرم افزار استیکر ساز و عکس نوشته حرفه ای
دانلود رایگان نرم افزار واس ماس
دانلود رایگان نرم افزار قوانین جمهوری اسلامی
نرم افزار اندروید 500 داستان باحال
دانلود رایگان نرم افزار اندروید البوموزیک
دانلود رایگان نرم افزار انواع پیتزا
دانلود رایگان نرم افزار سالاد خونه
نرم افزار اندروید دروغ سنج
نرم افزار اندروید اخرین خبر
دانلود رایگان نرم افزار آموزش عمومی ایمنی
دانلود Shadow Fight 2 v1.9.5 i هک شده
هک کلش اف کلنز 7.65.2
دانلود رایگان نرم افزار استیکر ساز و عکس نوشته حرفه ای
دانلود رایگان نرم افزار 101 زنگ موبایل
دانلود نرم افزار اندروید جن یاب و عکاسی با جن
دانلود CM Security Antivirus AppLock 2.4.9 آنتی ویروس محبوب سی ام اندروید
دانلود Drift and Rally v1.0.6 بازی جذاب دریفت و رالی + دیتا برای اندروید
دانلود رایگان نرم افزار داستان های امام زمان
آموزش آن روت Unroot ساده گوشی و تبلت